|
|
|
بعضی از گناهان نیاز به فترت و گذر زمان دارد تا گناه دیگر به ذهن نیاید و فرد را بر تکرار آن ترغیب نسازد و غفلت نسبت به گناه پیدا شود تا مدت زمانی که از گناه دور شده است وی را برای دوری دایمی از آن و توبه آماده سازد؛ زیرا درست است که اصل گناه موجود نیست، نتیجهٔ گناه که هوس انجام دوبارهٔ آن است در نفس ریشه دارد و در حال حضور، خود را در ذهن و خاطر انسان نشان میدهد.
بنابراین، توبه از گناه برای چنین کسانی سبب خاطرنشانی گناه و ورود به گناه است و همین توبه سبب آلودگی به گناه میشود. توصیه به نسیان گناه و غفلت از آن، در فردی که به انجام گناه اعتیاد دارد به سبب کاستی عبد و وابستگی او به گناه است که تا غفلت و فترت نداشته باشد نمیتواند گناه را فراموش کند و از آن دست بردارد.
چنین کسی مانند فردی است که غدهای سرطانی در بدن دارد و عملیات شیمیایی و برش نیز آن را ریشهکن نمیسازد و دوباره به آن غده رویش میدهد. او تا به گناه خود توجه میکند تا از آن توبه کند، نفرت از گناه در نفس وی پیدا نمیشود، بلکه با هوس انجام دوبارهٔ آن، استغفار میکند و لذت آن دهان وی را آب میاندازد.
چنین بیماری نباید توبه کند، بلکه باید گناه را به غفلت اندازد و آن را مدتی از خود دور سازد تا ترک کلی و فترت عصیان برای او پیش آید. وی تا چنین غفلتی از توبه و گناه خود نداشته باشد چارهای برای رهایی از عصیان ندارد و نفس سرکش وی دوباره انجام آن گناه را از او میطلبد. برگرفته از کتاب سیر سرخ
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
اجتماعی ,
مذهبی ,
,
:: برچسبها:
گناه, معصیت, اعتیاد به گناه, هواهای نفسانی, نفس سرکش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : وثوقی
تاریخ : پنج شنبه 4 شهريور 1395
|
|
|
|
|
|
|